کد خبر: 112110

پیش از اذان صبح رفته بود/نگاهی به دلنوشته‌های احمد یوسف‌زاده

یوسف زاده یکی از بچه‌های بسیجی‌ همرزم سردار سلیمانی در دفاع مقدس بود. وی با حضورش در جبهه مخالفت می‌کرد چون اگر با سن کمش اسیر می‌شد عراقی‌ها این موضوع را دستمایه تبلیغاتی شان قرار می‌دادند.

به گزارش ثریا - کتاب «شاید پیش از اذان صبح» نوشته احمد یوسف زاده نویسنده کتاب‌های «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال»، شامل خاطرات و دلنوشته‌هایی برای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. این‌کتاب دی‌ماه سال گذشته توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و قصد داریم در سالروز شهادت سردار سلیمانی، در قالب نگاهی کوتاه، به آن‌ بپردازیم.

دوسال از آن نیمه‌شب غریب و آن صبح وحشتناک که تصویر انگشت و انگشترش صفحات مجازی را درنوردید، می‌گذرد. در دی 98 خبر شهادت یکی از نامی‌ترین سردارهای ایران همه را در بهت و حیرت فرو برد. ابعاد حادثه به قدری بزرگ بود که تمام آحاد جامعه با گوشت و پوست خود لمس کردند و هر فرد، گروه و قشری به راه و روش خودشان به این ترور وحشیانه واکنش نشان دادند. در این میان اهالی قلم که منادیان راستین صلح و دوستی هستند با سلاح خود وارد میدان شدند و با قلم خود به توصیف ابعاد حادثه و شخصیت ویژه حاج قاسم سلیمانی پرداختند. احمد یوسف‌زاده که نامی آشنا در عرصه ادبیات دفاع مقدس و از سربازان قدیمی ایشان است در دلنوشته‌هایی به برخی خاطرات خود از سردار دل‌ها و جنبه‌های مختلف شخصیت او در موقعیت‌های نظامی و غیرنظامی می‌پردازد.

مولف «شاید پیش از اذان صبح»، ارادت و باور قلبی خود به سیرو سلوک حاج قاسم را نشان می‌دهد. نویسنده در کتابش با مخاطب قرار دادن حاج قاسم سلیمانی دلنوشته‌ها و خاطرات دور و نزدیک را با وی مرور می‌کند. در این روایت‌ها مطالبی از شیوه سلوک، زندگی و فرماندهی این شهید عزیز پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد که پیش از این در روایت‌های دیگر وجود نداشتند. با خواندن کتاب می‌توان به تصویری نسبتا جامع از شهید سلیمانی در عرصه‌های مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی و حتی اجتماعی رسید و عمق نگاه، بصیرت و ایمان او را به تماشا نشست. او گاهی در لباس یک فرمانده پر قدرت ظاهر می‌شود و گاه همچون پدری مهربان با کودکان هم‌بازی می‌شود.

احمد یوسف‌زاده یکی از بچه‌های بسیجی‌ همرزم سردار سلیمانی در دفاع مقدس بود. وی با حضورش در جبهه مخالفت می‌کرد چون اگر با سن کمش اسیر می‌شد عراقی‌ها این موضوع را دستمایه تبلیغاتی شان قرار می‌دادند. همین اتفاق هم افتاد و ماجرای «آن بیست و سه نفر» شکل گرفت. نویسنده کتاب چند سال پس از دوران اسارت به عرصه روزنامه نگاری و نوشتن وارد شد. هر چند وقت یکبار سردار را می‌دید و مطالبش را برای وی می‌خواند. زمانی که حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس می‌شود کاملا می‌دانست هر لحظه خطر ایشان را تهدید می‌کند. گاهی دلنوشته‌هایی در این زمینه در روزنامه و فضای مجازی منتشر می‌کرد.

پس از شهادت سردار سلیمانی، دلتنگی‌های یوسف‌زاده بیشتر می‌شود و چیزهایی در این‌باره می‌نوشت. تصمیم گرفت این دلنوشته‌ها را جمع‌آوری و در قالب کتاب منتشر کند. نویسنده کتاب این دغدغه را داشت که آیا این کتاب می‌تواند مانند «آن بیست‌وسه نفر» با قلب مردم ارتباط برقرار کند و مردم آن‌را دوست داشته باشند. بازخوردها نشان داد که این اتفاق افتاد و این اثر هم با استقبال مردم مواجه شد و اکنون به چاپ هفتم رسیده‌است.

متن‌ها در فضایی کاملا صمیمی خطاب به سردار سلیمانی نوشته شده‌است چون نویسنده اعتقاد راسخ دارد که او برای همیشه تاریخ زنده‌است. در یکی از متن‌ها اینگونه می‌نویسد: «سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشته‌ها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بی‌مزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریان‌ساز. بالاخره فرق است میان یک‌لاقبایی مثل من که در خانه نشسته‌ام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده‌ای».

منبع : انتشارات سوره مهر